در نیمه دوم دهه ۱۳۷۰ آئین‌نامه‌ای به تصویب وزارت علوم، تحقیقات و فناوری (وزارت عتف) رسید که برای مقالات مندرج در مجلات لیست شده در سایت آی اس آی (ISI) شان خاصی قائل بود، به طوری که فقدان این گونه مقالات به تعداد کافی در کارنامه یک استاد مانع از ترفیع سالانه یا ارتقاء او می‌شد. این آئین‌نامه باعث شد که بسیاری از استادان به سمت مقاله‌نویسی بروند، و دکان مقاله فروشی در جلوی دانشگاه تهران بازشد، و هدف اصلی از نگارش مقاله، که گزارش کارهای علمی دست اول است، فراموش شد.

بدیهی است که اگرتحقیقات قابل عرضه‌ای صورت گیرد، باید نتایج آن به‌ صورت مقاله برای دیگران عرضه شود. امّا هدف نهایی نوشتن مقاله نیست. متاسفانه در زمان حاضر، هدف اصلی پژوهش، که تولید علم جدید و گسترش مرزهای دانش و استفاده از دانش موجود برای رفع نیازهای ملّی است، با مقاله نویسی که یکی از نشانه‌های تولید علم و گسترش مرزهای آن است، خلط شده است. ما چون در زمان حاضر اعتماد به‌ نفس در ارزیابی کیفی و کمّی فعالیت‌های علمی را نداریم، برای ارزیابی کارهای پژوهشی‌مان به بعضی معیارهای موجود در خارج متوسل شده‌ایم، و متأسفانه این امرمنجر به بعضی جریانات انحرافی شده‌ است.

در زمان حاضر وسیله‌ای که برای سنجش فعالیت پژوهشی افراد در دانشگاه‌ها و مؤسسات پژوهشی به‌کار می‌رود، تعداد مقالات چاپ شده در مجلّاتی است که در لیست مؤسسه ISI آمده است. امادرصد بالائی از مقالات در مجلّات پائین‌تر از متوسط آن لیست چاپ شده‌اند. همچنین اکثر آنها نه در جهت رفع نیازهای داخلی بوده‌اند و نه در مقام نوآوری درعلم روز٫ درواقع فایده عمده مقالات چاپ شده ما به اجانب می‌رسد و کمترمصرف داخلی دارد.

 

برداشت‌های نادرست از آمار

در زمان حاضر تعداد مقالات چاپ شده از یک پژوهشگر یا مؤسسه پژوهشی مهمترین شاخص برای میزان فعالیت علمی و پیشرفت آن فرد یا مؤسسه در علم تلقی می‌شود، به طوری‌ که تعداد مقالات مهمترین معیار برای استخدام، ارتقاء و اخذ جوایز شده است.این امر باعث شده است که :

- بعضی از پژوهشگران خوب که توانائی سازندگی داشته‌اند، کارشان را رها کرده‌ و به تهیه مقاله پرداخته‌اند. با این معیارها، برخی افراد درجه یک کارهای درجه دو یا سه انجام می‌دهند.

- بعضی افراد با پرداخت مبالغی، خود را در چاپ بعضی مقالات شریک کرده‌اند.

- افرادی که با تأمل و عمق بیشتری به کار علمی می‌پردازند، در ارتقاء و رسمی شدن و … مشکل داشته‌اند.

چند سال پیش تعدادی از مدال آوران المپیاد ریاضی که در خارج از کشور فارغ‌التحصیل شده و برای مدت کوتاهی به ایران آمده بودند می‌گفتند که اگر ما در ایران بودیم، نمی‌توانستیم استخدام شویم. یکی از اینها، که از پرینستون فارغ‌التحصیل شده بود پس از اخذ دکترا کلاً ۲ مقاله داشته است.

جالب توجه است که میزان چاپ مقاله در رشته‌هایی که سال‌هاست بهترین استعدادها را جذب می‌کند (مثلاً مهندسی) پائین‌تر از رشته‌هایی مانند شیمی و ریاضی است که در جلب استعدادهای بالا کمتر موفق بوده‌اند. همچنین جالب است که موفق‌ترین افراد در چاپ مقاله در همین رشته‌ها لزوماً بهترین استعدادهای جذب شده نبوده‌اند، بلکه سوابق تحصیلی متوسطی دارند.

به عقیده بنده رتبه علمی کشور ما با تعداد مقالات محققان ما و تعداد ارجاعات به آنها مشخص نمی‌شود، بلکه تنها با ارجاع به لیست نوآوری‌ها در سطح نظری و ارقام صادرات و واردات ما در سطح کاربردی می‌توان به رتبه علمی واقعی کشور‌مان پی‌برد. چرا درصد کمی از صادرات ما از محصولات مبتنی‌ بر فناوری‌های نوین است، درحالیکه درمورد مالزی، که سطح علمی‌اش ( برمبنای معیارهای ما ) پائین‌تر از ما است، این رقم بسیار بالا تراست.

 

چند سؤال اساسی

باید بیش از آنکه به ذکر تعداد مقالات بپردازیم، نتیجه عملی پژوهش‌ها و مقالات برای میهن عزیزمان را روشن کنیم.در اینجا چند سؤال اساسی مطرح است:

- این مقالات چقدر از نیازهای جامعه ما را پاسخ داده‌اند و چقدر نوآوری در سطح مرزهای دانش در کار بوده است؟

- این مقالات چقدر در کاهش واردات و افزایش صادرات کشور مؤثر بوده‌اند؟

اگر ما در جهت رفع نیازهای ملی کار کرده‌ بودیم امروز این قدر نیازمند واردات نبودیم و تحریم‌ها به ما فشار وارد نمی‌کرد.

- آیا خروجی‌های دانشگاه‌های ما در حل مسائل مملکت مؤثر بوده‌اند؟

- آیا افزایش تعداد مقالات همراه با افزایش متناسب ارجاعات به آنها (مخصوصاً ارجاعات غیر خودی) بوده است؟

- آیا موضوعات مطرح شده در مقالات با نیازها و مشکلات صنعت ارتباط خوبی داشته‌اند؟

فشار برای عرضه مقالات ISI و غیره پژوهشگر را وادار می‌کند که اهداف قابل حصول فوری و جزئی و کوتاه مدّت را پی‌گیری کند، و مساله‌ای را دنبال کند که در کوتاه مدت حل می‌شود. با این تفکر، نمی‌توان طرح دراز مدت اصیل داشت، بلکه باید همواره کارهای جزئی ولی مطمئن انجام داد . اما این واقعاً تولید علم نیست وبه نوآوری منتهی نمی‌شود. ساز و کارهای تشویقی نباید باعث جزئی‌نگری شوند، که متاسفانه شده‌اند. برنامه‌های دراز مدت اصیل در زمان حاکمیت اینگونه ملاک‌ها، یا مورد اقبال نیست یا دنبال کردن آنها از خودگذشتگی می‌خواهد. ساز و کاری لازم است که پژوهشگر اصیل را در طرح یک مسیر دراز مدت مورد حمایت قرار دهد، و این با اصرار روی تعدد مقالات میسر نخواهد شد و نخبگان را به کارهای زود رسِ کم‌اثر سوق می‌دهد. همچنین پذیرش دانشجو و استاد بر اساس تعداد مقالات ISI و بدون توجه به کیفیت آنها منجر به انحطاط دانشگاه‌های کشور می‌شود.

 

لزوم اصلاح معیارهای سنجش علم

همانطور که متذکر شدیم دو خسارت عمده به خاطر تاکید روی مقاله‌محوری به علم کشور وارد شده است: نپرداختن به رفع نیازهای کشور و نپرداختن به نوآوری در علم روز.

بنده و بعضی دیگر از اعضای سابق‌ شورای عالی انقلاب فرهنگی مکرراً، مخصوصاً در ده سال گذشته، در این شورا و در رسانه‌ها، ضرر ناشی از حاکمیت معیارهای فعلی سنجش علم را متذکر شدیم ولی شورا و دولت‌ها به این تذکرات توجهی نکردند. اما اکنون که این شورا تغییر کرده و دولتی جدید بر سر کار آمده است انتظار می‌رود که به مساله مهم اصلاح معیارهای سنجش علم بپردازند تا کشور مسیری درست در پیشرفت علم را در پیش گیرد.

خوشبختانه در سطح بین‌المللی هم بعضی از علمای برجسته و مجامع مهم علمی در این مورد تذکرات بسیار مهمی را داده اند، که در اینجا دو سه مورد از آنها را ذکر می‌کنم.

(الف)در شماره ۲۶ اکتبر ۲۰۱۶ مجله نیچر، مقاله‌ای تحت عنوان‌

” با تعداد کمتر مقالات علمی بهتری حاصل می‌شود”، از عالمان دو دانشگاه مهم هلند نقل می‌کند که فشار برای انتشار مقالات مانع از این شده که علما روی امور اثرگذار کار کنند. همچنین گفته‌اند که تاکید روی پارامترهای کمَی و نا دیده گرفتن آثار اجتماعی مقالات بسیار رایج شده است.

(ب) در مجله نیچر شماره فوریه ۲۰۱۸ هم در مقاله‌ای آمده است که

” بیائید وراء شعار برویم. زمان آن رسیده که نحوه سنجش پژوهش را تغییر دهیم. “

و نیز می گوید:

” تعداد ارجاعات معیار ناقصی برای سنجش کیفیت و تاثیرگذاری است.”

(ج) انجمن آمریکائی بیولوژی سلولی دراجلاس دسامبر ۲۰۱۲ خود بیانیه‌ای صادر کرد که آن را بیانیه سانفرانسیسکو نامیده‌اند. این بیانیه در ماه مه ۲۰۱۳ با امضای ۱۵۰ عالم و ۷۵ مؤسسه علمی منتشر شد و تا ماه مه ۲۰۲۱‌، تعداد ۲۲۰۳ مؤسسه علمی و ۱۷۳۵۴ عالم آن را امضاء کرده‌اند. این بیانیه در مقام آن است که عادت مرتبط کردن ضریب تاثیر یک مجله ‌ (میانگین تعداد استنادهای مقالات آن مجله درسایر مجلات و مراجع علمی) با شایستگی اثر علمی‌ درج‌ شده در آن را متوقف کند‌، زیرا آن را عامل ایجاد موضع‌گیری در سنجش اثر علمی می‌داند. این بیانیه ضریب تاثیر را حاکی از کیفیت مقاله نمی‌داند.

دانشگاه معروف اوترشت ( درهلند ) در ژوئن ۲۰۲۱ اعلام کرد که دیگر ضریب تاثیر را در استخدام‌ها و ترفیعات به‌کار نخواهد گرفت.

انتظار می‌رود که وزارت علوم ما توجهی به این تحولات در غرب بکند.

 

پیشنهادها

• در حوزه‌های نظری، باید نوآوری‌ها مورد تشویق خاص قرار گیرد.

• در حوزه‌های کاربردی باید فعالیت‌های پژوهشی و رساله‌های کارشناسی ارشد و دکتری متمرکز بر نیازهای علمی و صنعتی کشور باشد، و این قبیل فعالیت‌ها، درصورت کسب موفقیت، مورد تشویق خاص قرار گیرد.

• صرف چاپ مقالات در مجلّات ISI یا علمی- پژوهشی موجب دادن امتیاز کامل به آنها نباشد و وزنه علمی خود مقاله نیز ملحوظ گردد.

• درصورتی که مقاله‌ای در مجلّات غیر ISI یا غیرعلمی – پژوهشی چاپ شده ولی به تشخیص هیأت ممیزه واجد ارزش علمی است آن مقاله به داوران صاحبنظر برای دادن امتیاز ارجاع داده شود. همینطور درصورتی که خود نویسنده مقاله‌ای ادعای ممتاز بودن آن را بکند، آن مقاله به داوران صاحبنظر ارجاع داده شود. به‌طورکلی باید به ارزیابی صاحبنظران داخلیِ غیرذینفع بهای بیشتری داده شود.

 

جمع بندی

به نظر اینجانب باید تولیدات علمی را شامل چاپ مقاله، اختراع، سازندگی، تالیف کتاب مؤثر، و به‌کارگیری نتایج تحقیقات در برطرف کردن نیازهای کشور به‌ حساب آورد، و برای هیچ‌کدام از این‌ها حق وتو قائل نشد. همچنین توصیه می‌شود که برای نوآوری در علم روز و تاثیرگذاری عمده در رفع نیازهای کشور وزن بیشتری قائل شد.

 

منبع

روزنامه اطلاعات

یکشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۰

 

 

1000 کاراکتر باقی مانده


IMAGE گفت‌وگوی شرق با رضا داوری اردکانی درباره «بلای بی‌تاریخی و جهان بی‌آینده»
خرد گمشده زمانه ما
IMAGE گفتاری از دکتر علی‌اکبر صالحی
ویژگی های حکمرانی خوب
IMAGE گفتگوی ایسنا با دکتر سید مصطفی محقق داماد
علم نه مسلمان است و نه کافر!
IMAGE گفتگوی ایسنا با دکتر محمد صال مصلحیان
اعتلای علوم پایه، گامی اساسی در مسیر توسعه