
جمعیت ساکنان پهنه شمال تهران (شهرستان شمیرانات) از سال ۸۵ تاکنون، از حدود ۳۸ هزار نفر به حدود 54 هزار نفر در سال 1402 افزایش یافته است. در حالی که در مجاورت همین منطقه، جمعیت شهر تهران از هفت میلیون و ۹۰۰ هزار نفردر سال 85 به جمعیت نه میلیون ششصد هزار نفر جمعیت سابت در شب در سال 1402 رسیده است. از اوایل دهه هفتاد ساخت ویلا و برجهای مسکونی در حاشیه شمالی استان تهران سرعت گرفت. همین اتفاق در مناطق یک تا 5 و منطقه 22 شهر تهران و همچنین در شهر لواسان و روستاهای اطراف آن با خواست طبقه نوسرمایهدار و همراهی شهرداریها دنبال شده است. ساخت خانه، ویلا و برج در محدوده جاده ها و دامنه های سیل خیز، گسل ها و دامنه های فعال از نظر زمین لغزش خبر می دهد.
گسلش و بیشینه زمینلرزه قابل رخداد
بیشینه بزرگار برآورد شده زلزله تهران ۷٫۵ حاصل بررسی شواهد موجود در زمین لغزش های بزرگ سولقان و کلوگان (حوالی اوشان) و دو مرحله لغزش بزرگ در دامنه کوه های البرز در گلاب دره و حصارک کن ( محل دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات تهران) است که نشان از وقوع حداقل دو زمین لرزه با بزرگی حدود ۷٫۵ دارد. در حالحاضر در شعاع ۱۰۰ کیلومتری از مرکز تهران سالانه حدود ۱۵ زلزله با بزرگای ۳ تا ۴ ثبت میشود. بنابراین اکنون پهنه تهران از نظر لرزه خیزی فعال است. ..
این دو زلزله بزرگ احتمالا زلزله های تاریخی حدود هفت هزار و ۳۰۰ (تا هفت هزار) سال و سه هزار و ۲۰۰ سال پیش هستند. زمان تخمینی آخرین برون زدگی (فوران) قله آتشفشان دماوند نیز حدود هفت هزار و ۳۰۰ سال یعنی مصادف با دوره زمانی رخداد یکی از دو زلزله بزرگ این منطقه است. طبق مطالعات ما بزرگترین زلزله قابل انتظار در ایران مرکزی حدود ۷٫۳ و در البرز ۷٫۸ یا حتی ۸ است.البته پیش بینی می کنم با بررسی رخدادهای لرزه ای بزرگ حاصل از ذوب شدن یخچال های البرز که مستلزم مطالعات جداگانه ای است در محاسبه بزرگی حدی زلزله های این منطقه به اعدادی بالاتر از برآوردهای کنونی هم برسیم.
گسلهای اصلی در داخل گستره شهری تهران پهنه گسله شمال تهران و در جنوب تهران گسل های کهریزک و ایوانکی هستند. البته گسل مشا نیز در فاصله 35 کیلیومتر شمال شهر تهران (تهران پارس) در محل روستا کلان (از توابع لواسان) با گسل شمال تهران تلاقی دارد که از دید خطر زلزله این محل را به عنوان یک پهنه خطرناک برای رخداد محتمل برای یک گسیختگی بعد باید تلقی کرد. از سوی دیگر درست در 10 کیلومتر جنوب این نقطه یک شهرجدید به نام شهر پردیس مکانیابی و احداث شده که که محل مهمی برای تجمع جمعیت هست (و جمعیت متاسفانه بیشتر هم خواهد شد.) اخیرا استاندار تهران اعلام کرد که انتخاب این محل برای شهر جدید یک اشتباه تاریخی بود. به هر حال این محدوده جایی است که در تعریفهای زلزلهشناسی در حوزه نزدیک گسل فعال (محل تلاقی شمال تهران و گسل مشا) قرار میگیرد. در این پهنه احتمال جنبشهای شدید و گسیختگی سطحی بیش از حوزه دور از گسیختگی گسل در هنگام زلزله های شدید بعدی وجود دارد. توجه کنید که در محدوده کنونی شهر تهران عملا ساخت ساختمان و برج روی گسل شمال تهران و همچنین روی گسل کهریزک انجام شده است. بنابراین ما با مساله حوزه نزدیک و احتمال خرابیهای بیشتر در آن در حین یک زمینلرزه شدید بعد در داخل پهنه شهری تهران هم مواجه هستیم.
زمینلغزش
زمینلغزش زمانی رخ میدهد که نیروی جاذبه – گرانش – بر نیروهای مقاوم خاک یا سنگ در شیب غلبه کند و باعث لغزش، سقوط یا سرازیر شدن توده به سمت پایین شود. بارندگی شدید محرک اصلی است که با نفوذ آب به زمین، فشار در منافذ را افزایش میدهد و خاک را ضعیف می کند. از سوی دیگر زمینلرزهها هم به عنوان محرک بالقوه به ویژه در مناطق لرزه خیزی مانند ایران عمل میکنند. هر چه شیب تپه بیشتر باشد و موادی که از آن ساخته شده ضعیفتر باشد، ناپایدارتر خواهد بود. عوامل دیگر، مانند ریشههای گیاه، ممکن است مقداری موجب تقویت مقاومت در برای گسیختگی و وقوع لغزش شود. تغییرات انسانی در شیبها می تواند احتمال شکست آنها را بیشتر کند. اوضاع پیرامون شهر لواسان و روستاهای زردبند، رودک و آهار شمیرانات در شمال تهران، که کوهخواری، تغییر دامنهها برای ایجاد تراس یا مسطح کردن دامنه کوهها برای خانهسازی ، حاشیه جاده ها را شیبدارتر و در نتیجه ناپایدارتر کرده، گواه دقیق چنین وضعی است. چنین حالتی تقریبا در تمام محدوده جاده اوشان تا شمشک در استان تهران در حاشیه شهرهای اوشان، فشم، میگون و شمشک رخ داده است. حذف پوشش گیاهی و تزریق آب از طریق زهکشی ضعیف یا لولههای نشتی نیز خطر زمینلغزش را افزایش میدهد. استخراج معادن و ساخت جادههای بیشتر تنها نمادهای آشکار توسعه ناپایدار در این ناحیه نیستند. لغزش معمولاً در دامنه تپههایی با شیب تندتر از ۱۰ درجه رخ میدهد و با افزایش زاویه شیب، احتمال افزایش مییابد. با سکونت بیشتر مردم در حومه شهرها، تعداد ساکنان در شیب های ۱۰ درجه یا بیشتر در حال افزایش است . تعداد کسانی نیز که در زمینهای هموار پایین زندگی میکنند، افزایش مییابد که در معرض خطر جریانهای سیلابهای واریزهای هستند.
حقیقت آن است که با رشد جمعیت در تهران، طبقه نوسرمایه دار به اقامت در حومه شهر تهران بویژه شهر لواسان و ساخت ویلا در محدوده زردبند، اوشان، فشم، میگون و شمشک برای استراحت در زمان تعطیلات علاقه مند شده است؛ غافل از این که چنین اقدامی می تواند با پیامدها و مشکلات متعددی همراه باشد.
یکی از این مشکلات، شهرسازی در محدوده گسل های فعال است. در ناحیه لواسان، روی پهنه گسل شمال تهران و در فشم، میگون و شمشک در فرادیواره گسل مشا، ساخت و ساز به شکل شهرسازی و با ساخت ویلا و برج توسعه یافته است. گسل شمال تهران حدود ۳۰۰۰ سال گذشته در محدوده کن تا لواسان، زمین لرزه مهمی در حدود ۷ ریشتر نداشته است. این در حالی است که هر ۳۰۰۰ تا ۳۵۰۰ سال احتمال بازگشت زمین لرزه ای با بزرگای هفت ریشتر در این منطقه وجود دارد. در ۷۰۰۰ سال گذشته دو رخداد با چنین بزرگایی برای این گسل اندازه گیری شده است. بنابراین رخداد زلزله ای شدید با بزرگای ۶ تا ۷ ریشتر و بیشتر در محدوده این گسل دور از انتظار نخواهد بود. همچنین با توجه به این که آخرین زمین لرزه در قطعه گسل مشا که از ناحیه مشا، فشم و میگون عبور می کند، ۲۷ مارس ۱۸۳۰ مطابق با ۷ فروردین ۱۲۰۹ (به احتمال زیاد با بزرگای حدود ۷ ریشتر رخ داده است) با توجه به گذشت زمان حدود دو قرن از آخرین زمین لرزه مهم باید در مورد احتمال رخداد زمین لرزه بعدی در این محدوده حساس بود. محدوده فشم تا شمال میگون در حریم گسل مشا و شمشک نیز در پهنه گسل گاجره قرار گرفته است. در این محدوده در دامنه های ناپایدار،احداث بنا و مجتمع آپارتمانی و برج ادامه دارد.
این موضوع موجب ناپایداری دامنه ها بویژه در محدوده لواسان، فشم، میگون و شمشک شده است و احتمال رخداد لغزش زمین و زمین لرزه ای با بزرگای بیش از پنج ریشتر دور از انتظار نیست. همچنین در محدوده یاد شده زمین لغزش گلوکان با طول بیش از دو کیلومتر و پهنای حدود ۵۰۰ متر در جنوب اوشان، نمایانگر محدوده لغزشی مهمی در فرادیواره گسل شمال تهران است که به احتمال فراوان این لغزش بر اثر جنبش گسل شمال تهران در تاریخی که هنوز مشخص نیست، به وقوع پیوسته است. زمین لغزش سولقان در شمال غرب تهران، با طول حدود ۱۷۰۰ متر و پهنای حدود چهار کیلومتر نیز به احتمال زیاد نمایانگر وقوع زمین لرزه ای بزرگ در این قطعه از گسل شمال تهران به عنوان عامل تحریک چنین لغزش مهمی روی فرادیواره گسل است.
خطر سیلاب
در این ناحیه، سیل های متعدد در محدوده رودخانه های میگون و زردبند رخ داده است که وقوع سیل در دهه ۳۰ و همچنین سیل فروردین ۹۴ نمونه هایی از این وقایع در این منطقه است. وقوع سیل در کن (شمال غرب تهران)، سیجان (شمال شرق کرج) و همچنین زیرآب در تیر ماه 1394 موجب شد سیل های منطقه البرز بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد. یکی از دلایل مهم وقوع سیل های اخیر، ساخت بنا در ناحیه دامنه آبراهه ها و مخروط افکنه هاست که از مقایسه تصویر هوایی ثبت شده در سال ۱۳۳۵ با تصاویر امروزی نقشه گوگل می توان به توسعه ساخت و سازها در این منطقه طی ۶۰ سال گذشته پی برد. این تغییرات در هر بارندگی شدید می تواند به وقوع سیل های بعدی منجر شود. این در حالی است که در ناحیه زردبند هتل پنج ستاره و هفت طبقه "آرینا"در حریم رودخانه احداث شده و در مراحل نهایی تکمیل است. این ساختمان از اواخر سال ۹۰ در حال احداث بوده و مجوز احداث اولیه آن ۷۰۰۰ متر بوده است. این هتل در حریم یکی از سرشاخه های رودخانه جاجرود واقع است و از نظر سلامت آب شرب تهران نیز سال گذشته مورد بحث قرار گرفته است. وقتی حریم رودخانه با ساخت بنایی با این مشخصات مورد تجاوز قرار می گیرد، زمینه سیل های بعدی در این رودخانه فراهم خواهد شد.
در شمال تهران ، ناحیه لواسانات، بین روستاهای امینآباد و رودک، هتل پنج ستاره و اکنون 13 طبقهای در حریم رودخانه احداث شده است. البته ابتدا مجوز 7 طبقه برای آن گرفته بودند. بر اساس مقررات وزارت نیرو، حریم قطعی رودخانهای که در تامین آب شرب شهرها نقش دارد ۱۵۰ متر است. این در حالی است که مالکان این هتل مدعی هستند که علاوه بر گرفتن مجوز با حضور نماینده سازمان آب و فرمانداری شمیرانات و امضای صورتجلسه از سوی این نمایندگان، هتل را در حریم 25 متری رودخانه (آن چیزی که روی نقشه بهعنوان رودخانه جاجرود نقشهبرداری شده بود) ساختهاند.
هتل درست در مجاورت دیواره جنوبی حائلی مشرف بر رودخانه جاجرود احداث شده و این موضوع خود موجب سیلخیز شدن رودخانه جاجرود، آلودگی زیستمحیطی و از همه مهمتر تجاوز به حریم رودخانهای است که از مهمترین شریانهای آبرسانی شهر تهران است و قاعدتاً قرار است تا حریم 150 متری آن مجوز احداث هیج بنایی داده نشود. این ساختمان از اواخر سال ۹۰ با مجوز دو بلوک 5 و 7 طبقه آغاز به ساخت کرده و مجوز احداث اولیه آن ۷ هزار متر بوده که مراحل سفتکاری ۱۶ هزار متر بنای آن به پایان رسیده است.

در سال 90 مجوز هتل آرینا به صورت هتلرستوران در دو بلوک 7 و 3 طبقه صادر شد اما بعد از اخذ پروانه مربوطه، بلوک 7 طبقه را به 13 طبقه و بلوک 3 طبقه را به 5 طبقه تبدیل کرد. اين هتل در حریم سیلابی رودخانه جاجرود از نظر سلامت آب شرب تهران و نیز تهدید منابع زیست شهر موجب آسیبهای جدی بعدی خواهد بود. وقتی حریم رودخانه با ساخت بنایی با این مشخصات مورد تجاوز قرار میگیرد زمینه سیلهای بعدی در این رودخانه فراهم شده است.
در این ناحیه ییلاقی همواره تردد با سختی و محدودیت همراه است. راه موجود برای تردد در این منطقه همان مسیر قدیمی تهران به شمشک است که در دهه دوم سده حاضر (۱۳۱۵ تا ۱۳۲۰) احداث و در پایان دهه ۴۰ با احداث تاسیسات ورزش اسکی و کوهنوردی با جاده ای صعب العبور به دیزین و ولایت رود و در نهایت جاده چالوس متصل شده است. این پژوهشگر با اشاره به این موضوع می گوید: در همه روزهای تعطیل و آخر هفته ها اگر دیرتر از ساعت ۶ بعدازظهر قصد عبور از این جاده را داشته باشید، در ترافیک سنگین میگون تا گلندوک (لواسان) ساعت ها معطل می شوید؛ البته از سال ۹۲ جاده اوشان به میگون در حال تعریض است که خود این مساله موجب ناپایداری هایی جدید بویژه در حد فاصل فشم تا میگون شده است. حال تصور کنید با احداث این همه بنا و هنگام ترافیک سنگین، سانحه ای طبیعی مانند زلزله یا سیل هم رخ دهد. پرسش این است که در چنین شرایطی، امدادرسانی و تردد در این جاده چگونه ممکن خواهد بود. بدون تردید بجز تردد با بالگرد نمی توان از وسیله ای دیگر برای انتقال مصدومان کمک گرفت. این منطقه به دلیل جذابیت گردشگری در زمستان، یکی از مهم ترین نواحی شمال تهران برای ورزش اسکی است. در سال های اخیر، بویژه سال ۶۷ و ۸۸، وقوع بهمن موجب تلفات کوهنوردان و ورزشکاران اسکی بازی شد که در حال تردد در این ناحیه بودند.
خشکسالی، کم آبی و تغییر اقلیم
سال 1401 تنشهای آبی متعددی در کشور تجربه کردیم و به برخی شهرها با تانکر آبرسانی شد. نشان از برداشت اضافی از سفره های زیرزمینی برای مصارف بیشتر کشاورزی در مناطق مختلف ایران است. میزان بارندگی سالانه در ایران در سالهای آبی -1399-1400 و 1400-1401 حدود 200 میلیمتر بوده است که کمتر از یک سوم میانگین بارندگی سالانه جهانی است. به دلیل خشکسالی اخیر، میزان بارندگی به کمترین حد خود (حداقل بارش سالانه) در بیش از 50 سال گذشته رسیده است و میانگین رواناب سطحی در این دوره 42 درصد کمتر از میانگین بلندمدت است. در ایران 72 درصد نزولات جوی تبخیر می شود و تنها 22 درصد بارندگی به عنوان منبع آب سطحی جذب می شود. توزیع زمانی و مکانی بارندگی در ایران یکسان نیست. حدود 75 درصد از بارندگی کشور در سواحل جنوبی دریای کاسپین و تنها 25 درصد از بارندگی در طول فصل رشد گیاهان میبارد. به دلیل دمای نسبتاً بالا، حدود نیمی از بارندگی سالانه تبخیر می شود، بنابراین نهرهای دائمی کمی در ایران وجود دارد. علاوه بر این، رشد جمعیت و توزیع فضایی نامناسب جمعیت در حال حاضر باعث شده است که 20 شهر پرجمعیت ایران با خطر کم آبی متوسط تا بسیار بالا مواجه باشند. سایه کمبود آب و خشکسالی روی سر پایتختنشینها هم افتاد و حتی تعدادی از مسئولان از اینکه تهران تنها ۱۰۰ روز آب دارد صحبت کردند و موضوع جیرهبندی مطرح شد . میانگین افزایش دما در مقایسه با سطوح قبل از صنعتیشدن در حال حاضر 1.2 درجه است، که بسیار نزدیک به 1.5 درجه است که جامعه علمی بینالمللی هشدار میدهد که اگر بخواهیم از تحولات فاجعهباری مانند تشدید سیل، آتشسوزی، طوفان، زلزله و موج گرما جلوگیری کنیم، نباید از حد 1.5 درجه افزایش فراتر رویم. کشورهای انتشاردهنده دیاکسید کربن باید فورا متعهد شوند تا سال 2050 انتشار خالص صفر داشته . در 12 اردیبهشت 1402 گزارش شد که سدهای تهران 504 میلیون مترمکعب آب دارند که هشت درصد کمتر از مدت مشابه سال گذاشته است. حجم کل مخازن سدهای پنجگانه تهران نسبت به سال قبل ۴۱ میلیون مترمکعب کاهش یافته است. سدهای پنجگانه تهران ۵۰۴ میلیون مترمکعب آب دارند و این در حالی است که سال گذشته در همین زمان حجم آب سدهای تهران ۵۴۵ میلیون مترمکعب ثبت شده است. در این تاریخ حجم مخزن سد امیرکبیر ۱۱۰ میلیون مترمکعب آب، سد لتیان ۶۵ میلیون مترمکعب، سد لار ۵۲ میلیون مترمکعب، سد طالقان ۲۱۹ میلیون مترمکعب و سد ماملو ۵۹ میلیون مترمکعب ثبت شده است. این اعداد حاکی از کاهش ۱۲ میلیون مترمکعبی حجم مخزن سد نسبت به سال قبل و ۱۰۹ میلیون مترمکعبی نسبت به سال نرمال دارد. این بحران با رشد سریع جمعیت شهر و افزایش تقاضای آب تشدید شده است. جمعیت تهران در شب در پایان سال 1401 حدود 9.6 میلیون نفر، در استان تهران حدود 14 میلیون و سرجمع با جمعیت استان البرز حدود 17.5 میلیون نفر است. افزایش جمعیت که در محدوده تهران بیشتر افزایش آن به مهاجران جدید مربوط است، به افزایش تقاضا برای آب در تهران انجامیده و این امر منجر به کمبود منابع تمیز و آشامیدنی شده است. دولت برای صرفهجویی در مصرف آب در ماههای تابستان به محدودکردن مصرف آب در مکانهای عمومی، اعمال جریمه برای افرادی که بیش از حد آب مصرف میکنند و حتی قطع آبرسانی به مناطق خاص شهر دست میزند. بارندگی محدود و جمعیت روزافزون به برداشت افزایشی از چاهها برای تأمین آب تهران انجامیده است. در سال آبی 1401-1402 نیز مانند سال گذشته با خشکسالی مواجه هستیم و کاهش ذخایر سدها آماری حتی پایینتر از سال آبی قبلی را نشان میدهد
مسائل اجتماعی و حاشیه نشینی
در سال های اخیر بسیاری از باغداران و کشاورزان و دامداران در منطقه زمین های خود را به افرادی فروخته اند که بابت این زمین ها مبالغ قابل توجهی را پرداخت می کنند. این افراد یا منطقه را به قصد تهران یا حاشیه های دیگر آن ترک کرده اند یا در همان منطقه و محدوده به عنوان سرایدار، نگهبان، کارگر یا کارمندان نوسرمایه دار جدید مشغول کار هستند. این موضوع بتدریج ساختار اجتماعی منطقه را به هم زده و موجب تغییر رفتار و وضع ساکنان منطقه شده است که البته آسیب های اجتماعی نیز به همراه داشته است. شاید مهم ترین دلیلی که ساکنان دائمی این نواحی را به فروش زمین و باغ های خود تشویق کرده، پیشنهاد قیمت های بالا برای آنها بوده است؛ زمین هایی که در ناحیه شمشک، میگون، فشم، اوشان تا لواسان بسرعت به آپارتمان و برج و مرکز خرید تبدیل می شوند. با افزایش احتمال رخداد تلفات و خسارت زیاد در هر زلزله، سیل و زمین لغزش احتمالی بعدی و افزایش ریسک مخاطرات انسانی یا به عبارتی آسیب های ناشی از حاشیه نشینی مواجه شده ایم. این نوع شهرسازی جز به فاجعه ختم نخواهد شد. بر اساس آخرین سرشماری سال 1395، در شمال تهران 2٫2 میلیون نفر و محور مرکز به سمت جنوب تهران (مناطق 7 تا 21 شهرداری تهران) حدود 5 میلیون نفر در نزدیکی پهنه گسلهای فعال زندگی می کنند. البته این تنها ریسک مرتبط با زلزله برای شهر تهران نیست و فقط برآوردی از جمعیت ساکن در «پهنه های گسله در شمال و جنوب شهر» را نشان می دهد. بدیهی است، موضوع تراکم بالای جمعیت و بافت فرسوده به ویژه در مناطق12، 14، 15، 16 و 17 تهران خود مساله ای جداگانه است. جنبش شدید در محدوده پهنه گسل و در بافتهای فرسوده حدود 7.5 میلیون نفر 56 درصد جمعیت تهران را شامل می شود. مرور اولیه همین آمار نشان از آسیب پذیری بسیار بالای شهر تهران برپایه آمار جمعیت شب هنگام خود دارد. توجه کنیم که در طی روز حدود 52درصد اضافه بار جمعیت در تهران داریم، و در هر نوع سانحه در طول روز باید این جمعیت اضافه را به عنوان افزایش آسیب پذیری شهر تهران در چنین شرایطی در نظر گرفت. جمعیت گستره تهران و پیرامون نیز در حدود 65 سال اخیر از حدود 1٫5 میلیون نفر به حدود 17 میلیون نفر (بیش از 10 برابر) تا سال 1402 افزایش پیدا کرده به نحوی که امروزه جمعیت تهران بزرگ در طی روز در حدود 14 میلیون نفر (9.6 میلیون در طی شب و حدود 4٫5 میلیون نفر کی طی روز برای کار به تهران میآیند) برآورد میشود.
1402/03/01
Report