مجله «Philosophy Now» یکی از قدیمیترین و معتبرترین مجلات بینالمللی فلسفی است که از سال 1991 با رویکردی عامهپسند منتشر میشود. این نشریه مستقل، فلسفه را از محیط دانشگاهی بیرون کشیده و به زبانی ساده و قابل فهم برای عموم مردم ارائه میدهد. در یکی از شمارههای اخیر خود، این مجله مصاحبهای جامع با استاد علامه سیدمصطفی محقق داماد، استاد فلسفه و حقوق اسلامی و عضو فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران، منتشر کرد.
موضوع اصلی این مصاحبه، فلسفه اسلامی بود، موضوعی که در غرب کمتر مورد توجه قرار گرفته و گاهی حتی وجود آن انکار شده است. آیت الله محقق داماد در این مصاحبه ضمن تعریف فلسفه اسلامی، به تأثیر آن در تاریخ فلسفه جهانی و همچنین رابطه آن با سکولاریسم پرداخت.
آیتالله محقق داماد در پاسخ به این سؤال که چه چیزی را باید فلسفه اسلامی دانست، گفت: آنچه امروزه به عنوان فلسفه اسلامی شناخته میشود، در واقع «حکمت» است. واژهای که در قرآن کریم ۱۶ بار آمده و در بسیاری از موارد به طور مستقیم اشاره شده که خداوند این حکمت را به برخی انسانها بخشیده و از طریق آنان به دیگران نیز آموخته شده است.
او افزود: فلسفه یونان باستان در قرن دوم هجری وارد تمدن اسلامی شد. ولی مسلمانان با آن مانند یک سلول زنده در برابر مواد غذایی عمل کردند؛ نه آن را مطلقاً دفع کردند، نه کاملاً جذب، بلکه آن را هضم کردند. یعنی مواد وارداتی را با منابع اسلامی (قرآن و سنت) عرضه کردند و آنچه قابل قبول نبود را دور ریختند و آنچه سازگار بود را پس از ویراستاری و تطبیق با تعلیمات دینی، به عنوان بخشی از «حکمت اسلامی» پذیرفتند.
محقق داماد تأکید کرد که این نوع فلسفه دیگر رنگ و لعاب فلسفه یونانی را نداشت و به شکلی کاملاً نو به وجود آمد. همین امر باعث شد متفکران اسلامی به جای واژه «فلسفه»، از واژه «حکمت» استفاده کنند.
حکمت اسلامی، تبیین جهان بر محور وجود خداوند
در ادامه، محقق داماد به تفاوت بنیادین فلسفه اسلامی با فلسفههای غربی پرداخت و گفت: حکمت اسلامی، که گاهی با عنوان «حکمت الهی» شناخته میشود، جهان را بر محور وجود خداوند تبیین میکند. این نگاه است که آن را از تمامی فلسفههای غربی جدا میکند. البته نباید این نکته باعث شود که حکمت اسلامی را با علم کلام اشتباه بگیریم. زیرا علم کلام هرگز متصدی تبیین جهان نیست؛ تبیین جهان کار فلسفه است، نه کلام.
وی با اشاره به یکی از مهمترین آیات قرآن که در این زمینه مورد استناد فیلسوفان اسلامی قرار گرفته است، یعنی آیه ۳۵ سوره نور، گفت که این آیه را ابن سینا در کتاب «الإشارات والتنبیهات» به شکلی برجسته تفسیر کرده است و نشان دهنده تاثیر متقابل تعلیمات قرآنی و موازین عقلی در تشکیل حکمت اسلامی است.
تأثیر فرهنگ اسلامی بر تمدن غربی
محقق داماد همچنین درباره تأثیر فرهنگ اسلامی بر تمدن معاصر غرب گفت: مورخان معتقدند که ریشه اصلی فرهنگ و علوم غرب، تمدن یونان باستان است. اما نباید از نقش فرهنگهای مشرق زمین مانند مصر، سوریه، کلدان، ایران و هند غفلت کرد. بسیاری از شاخههای علم یونانی مانند ریاضیات، فلسفه، طب و نجوم پس از ترجمه و انتقال به کشورهای شرقی، دوباره در دوران رنسانس به اروپا بازگشت.
وی ادامه داد: در قرون وسطی، آثار فیلسوفانی چون ابن سینا و فارابی در دانشگاههای معروف اروپایی تدریس میشد. بسیاری از اندیشمندان و هنرمندان غربی نیز از منابع اسلامی الهام گرفتهاند.
در ادامه، محقق داماد به نقل از مورخ فرانسوی «پیرروسو» گفت: در قرون نهم و دهم میلادی، اندلس مسلمان یکی از مراکز برجسته دانشگاهی جهان بود. دانشگاههای قرطبه، طلیطله و اشبیلیه، مراکزی بزرگ برای تحصیل دانش بودند. جوانان فرانسوی، آلمانی، انگلیسی، پراگی و ایتالیایی به این شهرها میرفتند و با ثروتهای بیکران دانشی روبرو میشدند که شامل آثار ارسطو، سقراط، بطلمیوس و غیره بود.
وی اضافه کرد: در این دانشگاهها، مسلمانان و مسیحیان، عربها و اسپانیاییها کنار هم مینشستند و وقتی به کشورهای خود بازمیگشتند، آموختههای خود را منتشر میکردند.
تأثیر فیلسوفان اسلامی بر فلسفه مغرب
محقق داماد درباره تأثیر مستقیم فلسفه اسلامی بر فلسفه مغرب نیز گفت: بر اساس گواهی فیلسوفان غربی، مباحث بسیاری وجود دارد که نشان میدهد فلسفه فارابی و ابن سینا بر فلسفه مغرب تأثیر گذاشته است.
او به مبحث «تجسد نفس» و «رابطه نفس و بدن» اشاره کرد و گفت: اگرچه ردپای این مباحث را میتوان در سقراط یافت، اما آن گونه که ابن سینا در نمونههای هفتم و هشتم «الإشارات» به آن پرداخته و آن را سامان داده، ابداع خاص اوست.
وی همچنین به مفهوم تفکیک ماهیت از وجود» که ابتکار ابن سینا بود، اشاره کرد و گفت: این مفهوم بنیان بسیاری از اندیشههای فلسفی شرق و غرب را تشکیل داده است.
فلسفه اسلامی و سکولاریسم
در پایان، محقق داماد درباره رابطه فلسفه اسلامی با سکولاریسم گفت: حکمت اسلامی بر محوریت وجود خداوند جهان را تبیین میکند و این دانش با سکولاریسم به معنای «عدم وجود خدا» هیچ گونه سازگاری ندارد. اما سکولاریسم به معنای «جدایی دین از سیاست» تفسیر دیگری دارد.
وی افزود: حکمت، بر خردگرایی و عقلانیت پایهریزی شده و سیاست را بخشی از حکمت عملی و عقلی میداند. بنابراین میتواند با سکولاریسم به معنای جدایی دین از سیاست، نزدیکی یابد و حتی همکاری کند.
برای مطالعه متن کامل مصاحبه به زبان انگلیسی، اینجا کلیک کنید.
Report