دکتر سیدمصطفی محقق داماد رئیس گروه علوم اسلامی فرهنگستان علوم در بزرگداشت شیخ اشراق گفت: تمام گناه نشناختن فیلسوفان اسلامی به گردن معلمها و نویسندگان و اساتید فلسفه است که کاری که باید بکنند نکردند. این کار چیست؟ استادان فلسفه اسلامی، فلسفه را سر سفره مردم نیاوردند که فلسفه برایشان ملموس باشد. اگر این کار نکنند، ۲ هزار جلسه هم برگزار شود، فایدهای ندارد.
به گزارش روابط عمومی و اطلاعرسانی فرهنگستان علوم، آیتالله سید مصطفی محقق داماد، رئیس گروه علوم اسلامی فرهنگستان علوم و استاد فلسفه و حقوق در این نشست صحبتهای خود را ادامه حرفهای آقای محمدخانی خواند و گفت: مسئلهای که آقای محمدخانی مطرح کرد که چرا مردم در خیابان سهروردی او را نمیشناسند یا روز سهروردی را نمیدانند، مه، است. البته پیشنهادهای ایشان خوب است، اما تمام گناه این نشناختن به گردن معلمها و نویسندگان و اساتید فلسفه است که کاری که باید بکنند نکردند. این کار چیست؟ فقیه با زندگی مردم سر کار دارد. اما استادان فلسفه اسلامی، فلسفه را سر سفره مردم نیاوردند که فلسفه برایشان ملموس باشد. اگر این کار نکنند، ۲ هزار جلسه هم برگزار شود، فایدهای ندارد.
محقق داماد گفت: در آثار کانت فیلسوف معروف آلمانی کلمه یا تعبیر «حقوق بشر»(human rights) وجود ندارد اما امروز او را پدر حقوق بشر میخوانند. چرا؟کانت از human dignity یعنی «کرامت بشری» سخن میگوید. بعد فلاسفه دیگر غربی به دنبال او به تحقیق درباره این تعبیر پرداختند و تئوری حقوق بشر را استخراج کردند.
وی گفت: آیا سهروردی و ملاصدرا نظام فلسفی داشتند؟ اگر نداشتند که فلسفهشان امروز کارآمدی ندارد. اما اگر نظام فلسفی دارند، باید بتوانند به مسائل و مشکلات امروز پاسخ بدهند. من سعی کردم در کتاب «الهیات محیط زیست» همین کار را بکنم. این کتاب جایزه کتاب سال را برد. در این کتاب تلاش کردم از نظریه وحدت وجود و اصالت وجود ملاصدرا برای حل مسائل محیط زیستی بهره بگیرم.
محقق داماد گفت: پیشنهاد من در موسسه حکمت سهروردی این است که باید کاری کنیم از لابلای اصول فلسفه سهروردی راه حلی برای مشکلات امروز پیدا کنیم. مسئله امروز صلح و جنگ است. آیا باید صلح را رواج دهیم یا جنگ را؟ این سوال را باید از سهروردی کرد و پرسید: ای فیلسوف محترم به من بگو، وظیفه ما چیست؟ الان پژوهشهای فراوانی راجع به فردوسی منتشر شده است اما به این پرسش توجه نشده که آیا فردوسی جنگ را ترویج میکند یا صلح و دوستی را؟ اصل اولیه از نظر او صلح است یا جنگ؟ جواب این سوال را فیلسوف باید بگوید.
این استاد فلسفه و حقوق در ادامه گفت: من در بحث خود به دو نکته راجع به سهروردی اکتفا میکنم. یک مسئله از ابتکارات سهروردی است. یکی از امتیازات مهم سهروردی اثبات وجود یک عالم دیگری غیر از عالم ماده و عالم عقل است. او میگوید غیر از این دو عالم، یک عالم دیگر هم هست که عالم مثال یا عالم خیال یا تخیل است. اما عالم خیال یا خیال منفصل چیست؟ تا قبل از سهروردی خیال و تخیل مورد بحث ادیبان و شاعران بود و منظور همین خیالی بود که نزد شاعران دیده میشود. اما سهروری خیال را از خیالی که در خود انسان است، فراتر برد و گفت خیال یک عالم است که حقیقت دارد، اما مادی نیست. او از دو خیال، یعنی خیال متصل یعنی خیالی که در هر انسانی هست و خیال منفصل یعنی عالمی مجزا از انسان و در کنار عالم ماده و عالم عقل سخن میگوید. خیال متصل در ذهن ما است اما خیال منفصل چیزی است که در شریعت آن را برزخ مینامیم. این عالم اسمهای دیگری هم دارد و مثلاً هانری کربن آن را ارض ملکوت مینامد. بعداً ملاصدرا با این ارض ملکوت غوغا کرد. در زمان ما هم علامه طباطبایی تمام فلسفهاش را روی همین عوالم سهگانه بنا کرد و در بدایهالحکمه و نهایهالحکمه از سه عالم ماده، عالم مثال و عالم عقل یا مجردات سخن گفت.
آیتالله محقق داماد تاکید کرد: این ابداع سهروردی در متفکران بعد از او مثل ملاصدرا اثر گذاشت. مطابق این دیدگاه سهروردی وقتی باباطاهر که در رباعیاتش از عالم خیال سخن گفت و سرود: نسیمی کز بن آن کاکل آیو / مرا خوشتر ز بوی سنبل آیو / / چو شو گیرم خیالش را در آغوش / سحر از بسترم بوی گل آیو از یک امر واقعی سخن میگوید. ملاصدرا هم وقتی از عالم خیال منفصل یا مثال سخن میگوید از امری واقعی حرف میزند. این عالم خیال دنیای عجیبی است و بسیاری از مشکلاتی را که فیلسوفان قبلی مثل فارابی نمیتوانستند پاسخ بدهند، جواب میدهد. با عالم خیال منفصل میتوان مشکلات مربوط به معجزات و کرامات و وحی و نبوت و امامت را حل کرد.
محقق داماد دیگر ابداع مهم سهروردی را طرح بحث تشکیک وجود خواند و گفت: تشکیک وجود مهمترین نظریهای است که سهروردی از فلسفه ایرانی آورده. حاج ملاهادی سبزواری در این باره در منظومه میگوید: ألفهلویون الوجود عندهم / حقیقه ذات تشکک تعم. یعنی حکمای ایرانی قائل به تشکیک در مراتب موجودات بودند. این تشکیک وجود به بحث وحدت وجود ربط دارد. اگر تشکیک وجود و وحدت وجود را بگیریم، تمام عرفان فرو میریزد. تمام عرفان حول و حوش این دو مسئله شکل میگیرد. طرح این موضوع متعلق به فهلویون ایرانی است.
وی در ادامه گفت: در قرآن آمده که اقوام ۷ پیامبر از ایشان سوال کردند که به چه دلیل تنها شما با خدا ارتباط پیدا کردید و ما نتوانستیم ارتباط پیدا کنیم؟ هیچیک از انبیاء سابق نتوانستند این سوال را جواب بدهند. در قرآن تنها پیامبر اسلام (ص) این سوال را جواب داد و سهروردی این نکته را خیلی خوب درک کرد و آن را از قرآن استخراج کرد یا از قرآن برای آن موید گرفت و البته سر همین نکته جان داد. من این نکته را در کتاب «جهل مقدس» نوشتهام. محاکمه سهروردی حول و حوش همین مسئله است.
محقق داماد توضیح داد: این سوال را از پیامبر اسلام هم پرسیدند و از او سوال کردند که چرا شما پیامبر میشوید و ما نمیشویم؟ همین مسائل است که سهروردی و ملاصدرا را وارد متن زندگی میکند. طرح بحث لقاءالله و این سوال که آیا دیدار با خدا تنها بعد از مرگ صورت میگیرد یا در همین جهان هم هست؟ اکثریت الهیون میگویند دیدار با خدا مختص به بعد از مرگ است، اما سهروردی با استناد به خود قرآن میگوید خدا بخیل نیست که خودش را تنها به گروهی خاص نشان بدهد. باب ملاقات با خدا باز است. در همین دنیا هم میتوان با خدا دیدار کرد. قرآن در آخرین آیه سوره کهف به نقل از پیامبر اسلام میگوید: من بشری مثل شما هستم که به من وحی میشود. در باز است. بفرمایید. دیدار با خدا اختصاص به پیامبران ندارد، هر کسی میخواهدی صدای خدا را بشنود باید عمل صالح انجام دهد و از شرک در عبادت اجتناب کند که کار سادهای هم نیست.
وی گفت: سهروردی هم همین را گفت. او نمیگفت که مردم دیگر پیامبر میشوند. او هم معتقد به خاتمیت بود. اما میگفت دیدار و لقاءالله برای همه در همین دنیا امکانپذیر است. قاضی محکمه حلب او را متهم کرد و گفت تو میگویی همه میتوانند پیامبر شوند. اما سهروردی گفت من چنین حرفی نزدم و نمیزنم. بلکه معتقد به خاتمیت هستم. فقط میگویم باب گفتگو با خدا در این دنیا گشوده است، منتها شروطی دارد. بعدها مولانا همین حرف را زد و گفت: ملولان همه رفتند در خانه ببندید / بر آن عقل ملولانه همه جمع بخندید / / به معراج برآیید چو از آل رسولید / رخ ماه ببوسید چو بر بام بلندید.
محقق داماد در بخش دیگری از سخنانش به تحلیل غزل مشهور حافظ با مطلع «سالها دل طلب جام جم از ما میکرد» پرداخت و آن را با توجه به دیدگاه سهروردی تحلیل کرد و گفت: این بیت حافظ در این غزل که فیضِ روحُالقُدُس ار باز مدد فرماید / دیگران هم بکنند آنچه مسیحا میکرد. دقیقاً نشان دهنده همین حرف سهروردی است. در ضمن من معتقدم در این بیت که «گفت آن یار کز او گشت سرِ دار بلند / جُرمش این بود که اسرار هویدا میکرد» منظور حافظ نه حلاج که سهروردی است.
محقق داماد در بخش پایانی صحبتهایش ضمن اشاره به آثار ملاصدرا و ابن سینا گفت: باید دید اگر این فیلسوفها برای مشکلات امروز پاسخی دارند، این پاسخ استخراج و به مردم عرضه شود. اگر ابن سینا درباره سیاست زندگی نکتهای دارد باید آن را استخراج کرد. همین مسئله اصالت وجود را میتوان به زبان ساده به مردم عرضه کرد. مثلاً بحث سریان عشق را پیش از ملاصدرا، در رساله فیالعشق تبیین کرده. رسالهای که آن را به ابوعبدالله معصومی اصفهانی هدیه کرده و آن را برای او نوشته. ابن سینا این ابوعبدالله را بسیار دوست داشته و گفته رابطه او با من مثل رابطه ارسطو با افلاطون است. ابن سینا در این رساله بحث سریان عشق و صمیمیت و دوستی را به زیبایی طرح کرده است. این رساله را محمد مشکوه تصحیح و کلاله خاور چاپ کرده و سالها پیش منتشر کرده است. بعد این بحث را ملاصدرا در جلد هفتم اسفار در فصل فی سریان العشق فی جمیع الموجودات طرح کرده است اگر کسی بتواند این مسائل را به زبان تودهپسند بیان کند، کار بزرگی کرده است به نظر من کار مهم این است.
Report