رئیس گروه علوم اسلامی فرهنگستان علوم در افتتاحیه چهارمین مجمع اسلامی- مسیحی که عصر روز یکشنبه 16 آبان 1395 در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی برگزار شد، سخنرانی کرد. این مراسم با عنوان «احترام و حفظ کرامت انسان؛ زمینه ساز صلح و امنیت جهانی» و با حضور آقایان دکتر ابوذر ابراهیمی ترکمان رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، آیت الله دکتر سید مصطفی محقق داماد رئیس گروه علوم اسلامی فرهنگستان علوم ایران، آیت الله محمدعلی تسخیری، علامه مهدی صمیدعی مفتی اهل سنت از عراق، کاردینال جان اونایکان اسقف اعظم اوبایجا از نیجریه (مسیحی کاتولیک)، اسقف جان برایسون چین از آمریکا (مسیحی انگلیکن) و سایر اندیشمندان کشورهای گوناگون در حسینیه الزهرا(س) سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی برگزار شد.
مشروح سخنرانی استاد محقق داماد بدین شرح است:
«به نام خداوند بخشنده و مهربان و و با درود بر پیامبر مهربانی و خاندان پاکش؛
جان آدمی اشرف مخلوقات است و برهمه چیز برتری دارد
انسان بودن یعنی چه؟
منشاء کرامت انسانی کجاست؟
کدامیک اولویت و برتری دارند؟ جان انسان یا عقیده؟
پیش از پرداختن به پاسخ در مورد سوال از کرامت انسانی باید دید انسان بودن یعنی چه؟ امروزه خیلی ها بویژه سکولارها از انسانیت و حقوق انسان سخن می گویند و جهان بینی های دینی را متهم به کوتاهی و نادیده گرفتن ارزش انسان و حقوقش می کنند. جای تعجب دارد که اکثر ایشان انسان را چیزی بیش از یک شامپانزه ی تطور یافته نمی دانند. اگر انسان صرفا محصول "جبر طبیعت کور" است، چگونه می توان از ارزش وجودی، حقوق، و حرمت جان او سخن گفت؟
مسیحیت در غرب در پاسخ به این سوال که انسان چیست به آیات کتاب آفرینش استناد می کند که: "موجود انسانی در صورت خدا آفریده شده است" (عهد عتیق، کتاب آفرینش، فصل 1، آیات 26 و 27). انسان از نظر کتاب مقدس، نفس نامیرا و جرقه ای از روح الهی است که در همه ی زنان و مردان موجود است و همین هویت اصلی انسان را تعیین می کند. این حرمتِ ناشی از هدیه ی الهی، مایه کرامت انسان است.
اسلام هم در راستای تعریف انسان به رابطه اش با پروردگار، انسان را موجودی حیات یافته و کرامت بخشیده شده به نفخه ی روح الهی می داند: "فاذا سوّیته و نفخت فیه من روحی فقعوا له ساجدین" (سوره حجر آیه 29). انسان در نگاه جهان بینی توحیدی اسلام، مظهر و تجلی صفات الهی تلقی می شود. و یکی از آن مظاهر و صفات الهی، "کرامت" است.
واژه ی "کرامت" (dignitas)، تا آنجا که حافظه تاریخی ما اجازه می دهد، اولین بار توسط سیسرو، فیلسوف رومی (ایتالیایی) قرن اول پیش از میلاد، جعل شد. در کاربرد اولیه اش، کرامت به دو معنا بوده است: "رتبه" و منزلت یک شخص بعنوان فرد مختار در جامعه، و نیز به معنای "فضیلت درونی" یک فرد که او را از دیگران متمایز می سازد. معانی دیگری برای این واژه در طول تاریخ رقم خورده است؛ همچون: "سازگاری انسان با خرد و شعور جهانی" (استوا)، "خرد انسان" (سیسرو)، "صورت الهی" (مسیحیت)، نفخه ی پرودرگار" (اسلام)، "آزادی" (انسان گرایان قرن 14 و 15)، "اختیار و ظرفیت اخلاقی" (کانت)، "تعالی اخلاقی و عاطفی" (شیللر)، "تشخیص روح مطلق" (هگل)، "احترام متقابل" (جامعه شناسان)، "ویژگی ابرمرد" (نیچه)، "درک شخصیت خود" (یاسپرس)، و ... اما علیرغم تعاریف و توجهات بعمل آمده به کرامت انسانی، باید اذعان کرد که مسیحیت بمنزله یک دین، پایه و اساسی ماندگار برای کرامت انسان در تاریخ بنا نهاد.
اما در اسلام، همانطور که گفته شد، کرامت انسانی به ربط و نسبت انسان با خدا تعریف می شود. کرامت انسانی ناشی از مرجعیتی است که انسان بعنوان مخلوق و جانشین پروردگار در زمین از او یافته است. "اذ قال ربک للملائکه انی جاعل فی الارض خلیفه ..." (سوره بقره آیه 30)
و اما ما (هیات شیعه) با توافق روسای محترم هیاتهای کاتولیک، انگلیکن-اسقفی، و اهل سنت، عنوان این مجمع چهارم را "احترام به کرامت انسانی، مبنای صلح و امنیت جهانی" پیشنهاد دادیم تا قدری جدی تر در مورد حوادث اسفناک منطقه خاورمیانه و جهان اسلام، و علل و عوامل بروز خشونتهای دینی صحبت کنیم.
به نظر ما، سوای عاملیت ابر قدرتها در تامین منافع خود در منطقه، ریشه ی این خشونتها، برتری دادن ایدئولوژی ها و جزمهای دینی بر جان و حیات انسانی است. و ما باید در درستی یا نادرستی این ترجیح بی پرده و صریح بحث کنیم.
قرآن کریم بعنوان سند نهایی و اجماعی جهان اسلام، حیات و نفس انسانی را هدیه الهی ارزانی شده به انسان می داند که هیچ کس نمی تواند آنرا سلب کند مگر در دو مورد مصرّح که در آیه 32 سوره مائده آورده است: "من اجل ذلک کتبنا علی بنی اسرائیل، انه من قتل نفسا بغیر نفس او فساد فی الارض فکانّما قتل الناس جمیعا و من احیاها فکانّما احیا الناس جمیعا ..."؛ قتل فقط در دو مورد تجویز شده است: "جزای قتل عمد"، و "مجازات مفسد فی الارض". اما بنظر می رسد گروههای تندروی مذهبی همچون داعش، اصل نفس انسانی را محترم نشمرده و قتل انسانها را بصرف تفاوت دیدگاه فکری و دینی روا می دارند.
آیا می شود کسی را بدلیل اختلاف عقید ه کشت؟ آیا ادیان ابراهیمی اجازه می دهند که نفس محترمه انسان که هدیه خدای متعال و مایه کرامت و شرف انسان است، بدست انسانی دیگر و به بهانه ی نداشتن اعتقاد صحیح دینی و یا سیاسی سلب شود؟ قرآن کریم در آیه مورد اشاره، قتل یک انسان را بغیر از دو مورد مصرّح، همچون قتل تمام انسانها، و حفظ حرمت و حیات یک انسان را، احیای تمام بشریت قلمداد می کند. حال چگونه می شود که یک جریان مذهبی، به خود این حق را بدهد که دیگری را در منازعه و اختلاف فکری بکشد؟!
چگونه می شود مسلمانی که پیامبرش در جهت هدایت انسانها حاضر بود جان شریف خود را تقدیم کند، جان مسلمان یا مسیحی و یا هر انسان دیگری را به بهانه ی نپذیرفتن یا نفهمیدن پیام همان پیامبر بگیرد؟! "فلعلّک باخع نفسک ان لا یکونوا مومنین" (سوره شعرا آیه 3)، "فلعلّک باخع نفسک علی آثارهم ان لم یومنوا بهذا الحدیث اسفا" (سوره کهف آیه 7)
من می خواهم به این نتیجه برسم که خرد، وجدان، و آیات کتب مقدس ما را به این اصل رهنمون می کنند که جان و حیات انسانی برتر و قابل احترام تر از ایدئولوژی ها و جزمها و آموزه های دینی و معارف انسانی است.
و علاقمندم شما را دعوت کنم که بار دیگر این پیام کهن عهد عتیق را آویزه ی گوش جانمان سازیم که:
"تو کسی را نخواهی کشت" (You shall not kill)
(کتاب خروج، فصل 20، آیه 13)
متشکرم. سیّد مصطفی محقق داماد. چهارمین مجمع مسلمانان و مسیحیان. تهران، آبان ماه 1395».
روابط عمومی فرهنگستان علوم
JORDAN
Report