ضرورت آیندهنگری در نظام تصمیمسازی
امیرعلی بیگوند
رئیس فرهنگستان علوم ایران معتقد است تا زمانی که مشکلهای جامعه و کشور برای ما به «مسأله» بدل نشوند به آنها نمیاندیشیم.
نشست «روز جهانی آینده» نهم اسفند ماه در فرهنگستان علوم ایران برگزار شد. دکتر رضا داوری اردکانی، استاد فلسفه و رئیس فرهنگستان علوم ایران از جمله سخنرانان این همایش بود.
او بر این باور است که آینده چیزی نیست که در جایی وجود داشته باشد، آینده «عدم» است و آدمی در راهی که به سوی مرگ میرود، آن را میسازد. پس آیندهنگری را نمیتوان «علم» دانست، زیرا علم به عدم تعلق نمیگیرد. آیندهنگری گزارش کار و سازندگی کشور و مردمی است که اراده کرده باشند راهی را بپیمایند و به مقصدی برسند.
بهزعم او، آیندهنگری مسبوق به اراده، توانایی و درک امکانهای مردمی است که قدم در راه آینده گذاشته باشند و بخواهند راه را بشناسند. داشتن اطلاعات لازم است و تا اطلاعات نباشد کاری نمیتوان کرد اما تا وقتی که یک کشور، سازمان و جمعیتی عزم و همت کار کردن و ساختن نکند، آن دانستنها به کار نمیآیند. چنانکه جهان توسعه نیافته بسیار علمها دارد که از آنها برای آینده
بهره نمیگیرد.
وی تأکید کرد که اروپا یک طرح انتزاعی پیشرفت را اجرا نکرد، بلکه آنچه را که در وجودش در حال پدید آمدن بود محقق کرد. اروپا و امریکای کنونی محصول ارادهای است که در قرن هجدهم ظاهر شده بود و اکنون هم هر قوم و ملتی که بخواهد مدرن شود یا توسعه یابد، باید علم را با اراده به ساختن توأم کند. اطلاعاتی که معمولاً در پژوهشهای آیندهنگری وجود دارد مفید و لازم است، اما اگر آن اطلاعات با عزم آیندهسازی توأم نشود، آینده ادامه امروز
خواهد بود.
وی در پایان عنوان کرد: «آیندهنگری با مسأله داشتن آغاز میشود. کشور پر از مشکل است و برای اینکه به فکر چاره بیفتیم و علممان را با ارادهمان همراه کنیم، نخست باید مشکلها را به «مسأله» بدل کنیم. واقعیت این است که هنوز مشکلها برای ما مسأله نشده است و بههمین دلیل است که به آنها نمیاندیشیم».
رئیس فرهنگستان علوم ایران معتقد است تا زمانی که مشکلهای جامعه و کشور برای ما به «مسأله» بدل نشوند به آنها نمیاندیشیم.
نشست «روز جهانی آینده» نهم اسفند ماه در فرهنگستان علوم ایران برگزار شد. دکتر رضا داوری اردکانی، استاد فلسفه و رئیس فرهنگستان علوم ایران از جمله سخنرانان این همایش بود.
او بر این باور است که آینده چیزی نیست که در جایی وجود داشته باشد، آینده «عدم» است و آدمی در راهی که به سوی مرگ میرود، آن را میسازد. پس آیندهنگری را نمیتوان «علم» دانست، زیرا علم به عدم تعلق نمیگیرد. آیندهنگری گزارش کار و سازندگی کشور و مردمی است که اراده کرده باشند راهی را بپیمایند و به مقصدی برسند.
بهزعم او، آیندهنگری مسبوق به اراده، توانایی و درک امکانهای مردمی است که قدم در راه آینده گذاشته باشند و بخواهند راه را بشناسند. داشتن اطلاعات لازم است و تا اطلاعات نباشد کاری نمیتوان کرد اما تا وقتی که یک کشور، سازمان و جمعیتی عزم و همت کار کردن و ساختن نکند، آن دانستنها به کار نمیآیند. چنانکه جهان توسعه نیافته بسیار علمها دارد که از آنها برای آینده
بهره نمیگیرد.
وی تأکید کرد که اروپا یک طرح انتزاعی پیشرفت را اجرا نکرد، بلکه آنچه را که در وجودش در حال پدید آمدن بود محقق کرد. اروپا و امریکای کنونی محصول ارادهای است که در قرن هجدهم ظاهر شده بود و اکنون هم هر قوم و ملتی که بخواهد مدرن شود یا توسعه یابد، باید علم را با اراده به ساختن توأم کند. اطلاعاتی که معمولاً در پژوهشهای آیندهنگری وجود دارد مفید و لازم است، اما اگر آن اطلاعات با عزم آیندهسازی توأم نشود، آینده ادامه امروز
خواهد بود.
وی در پایان عنوان کرد: «آیندهنگری با مسأله داشتن آغاز میشود. کشور پر از مشکل است و برای اینکه به فکر چاره بیفتیم و علممان را با ارادهمان همراه کنیم، نخست باید مشکلها را به «مسأله» بدل کنیم. واقعیت این است که هنوز مشکلها برای ما مسأله نشده است و بههمین دلیل است که به آنها نمیاندیشیم».