آقای دکتر بهمن یزدی صمدی عضو پیوسته گروه علوم کشاورزی فرهنگستان علوم و استاد ژنتیک در یکصد و سیزدهمین جلسه مجمع عمومی فرهنگستان علوم، سخنانی تحت عنوان «خلقت تكاملي انسان برداشت هايي از ژنتيك و قرآن» ایراد کرد. خلاصه ای از سخنان ایشان بدین شرح است:
«خلقت تکاملی انسان، برداشت هایی از ژنتیک و قرآن
- پيدايش حيات
دانشمندان زيستشناسي و ژنتيك سالها دنبال يافتن مولكولهايي بودند كه زندگي را در زمين ممكن ساخته است. در نهايت معلوم شد كه دو مولكول اصلي يعني دي.اِن.اِ DNA (دياكسي ريبونوكلئيك اسيد) و آر.اِن.اِ RNA (ريبونوكلئيك اسيد) نقش اساسي در اين مسأله دارند. پس از انفجار بزرگ كه كره زمين پوشيده از گاز بوده، در اثر تخليه الكتريكي، اسيدهاي آمينه، سيانيد هيدروژن و فرمالدئيد ايجاد شدهاند كه پايه اصلي مولكولهاي زيستي يعني نوكلئوئيدها هستند. مولكولهاي زيستي در اثر فرآيندهاي ژئوشيميايي،DNA و RNA را توليد كردهاند. اين فرآيندها در دهانه چشمههاي آبگرم كه گل و لاي و لجن وجود دارد صورت گرفته است.
در سال 1980 معلوم شد كه نوعي RNA به نام ريبوزيم (ribozyme) ميتواند اطلاعات موجود در خودش را همانندسازي كند. چنانچه اينگونه RNA محصور شده در يك غشاء چربي را يك سلول ساده در نظر بگيريم كه بتواند همانندسازي کرده و واكنشهاي بيوشيميايي را انجام دهد، در اين صورت RNA نوعي ژنوم است. اين ژنوم اوليه عاملي در تغيير RNA به DNA شناخته شده است.
- تكامل حيات
حيات در زمين با پيدايش RNA به شكل سلول ساده شروع شده و در اثر تغيير RNA به DNA، سلولهاي حاوي DNA ايجاد شدهاند كه در اثر تغييرات در DNA آنها طي زمانهاي طولاني، اشكال جديدي از موجودات تكسلولي نظير باكتريها پيدا شدهاند. تغييرات ژنتيكي ايجادشده در باكتريها سبب پيدايش دسته ديگري از باكتريها به نام آركئيها شده است كه در محيطهاي سخت نظير چشمههاي آب گرم و اعماق درياها زندگي ميكنند. ايجاد تغييرات ژنتيكي در آركئيها، پيدايش موجودات ساده تكسلولي نظير آلگهاي تكسلولي را در پي داشته است كه طي مدتهاي طولاني از آنها آلگهاي چندسلولي منشعب شده است. تغييرات و افزايش مواد ژنتيكي در اين موجودات به تدريج سبب پيدايش موجودات چندسلولي ديگر يعني قارچها و گياهان، بيمهرگان، جانوران، انساننماها و انسان شده است. تكامل زندگي در موجودات زنده در اثر دو عامل تغييرات تدريجي ژنها (جهش) و افزايش تعداد ژنها (مضاعفشدن ژنها و دريافت ژن از ساير گونهها) بوده است كه تكامل ژنومي ناميده ميشود و در نهايت طي زمانهاي طولاني منجر به پيدايش سه دسته موجودات يعني باكتريها، آركنيها و موجودات عالي شده است.
- تبارزايي (فيلوژني)
مطالعه موجودات زنده مختلف و تعيين خويشاوندي آنها بر اساس صفات مشتركشان، تبارزايي ناميده ميشود كه در واقع مطالعه تكامل نژادي موجودات و تدوين شجرهنامه يا درخت زندگي آنهاست. اين كار از طريق بررسي صفات ظاهري موجودات زنده انجام ميشده، ولي امروز در سطح مولكولي يعني از طريق بررسي توالي مولكولهاي دي.اِن.اِ در جانداران مختلف انجام ميشود و تبارزايي مولكولي گفته ميشود. اين روش منجر به تقسيمبندي موجودات زنده به سه دودمان باكتريها و آركئيها و موجودات عالي كه شرح آن گذشت، شده است.
- خلقت انسان
در مورد خلقت انسان، در آيات 7، 8 و 9 سوره سجده آمده است: آن خدايي كه هر چه آفريد به نيكوترين شيوه بود و آفرينش انسان را از خاك آغاز كرد. در آيات چندي از قرآن كريم به خلقت انسان از گل خشك برآمده از گل سياه بدبو يعني لجن اشاره شده است. از جمله در آيات 26 و 28 سوره حجر ميفرمايد: و به راستي ما انسان را از گلي خشك كه از گلي سياه و بدبو برآمده بود، آفريديم. اين آيات يادآور مطالب قبل در مورد خلقت پليمرهاي زيستي DNA و RNA در دهانه چشمههاي آبگرم و اعماق درياها جایي كه گل و لاي وجود دارد، ميباشد و ميتوان گفت كه ماده اوليه خلقت انسان خاك و گل و لجن بوده است. تصور عدهاي بر اين بوده و هست كه خداوند براي خلقت انسان مجسمهاي از گل ساخته و در آن دميده است تا جان بگيرد! در حالي كه در آيات 12 و 14 سوره مؤمنون آمده است: همانا ما انسان را از عصاره گل آفريديم. سپس او را نطفهاي از اجزایي به همآميخته و مخلوط آفريده و او را از صورتي به صورت ديگر و از مرحلهاي به مرحله ديگر درآورديم ...
نكته قابل توجه در اينجا اين است كه قرآن در 1400 سال پيش خلقت انسان را از نطفهاي حاصل از اجزاء به همآميخته و مخلوط ذكر ميكند، در حالي كه اين موضوع يعني اختلاط سلولهاي جنسي نر و ماده كه سبب ايجاد جنين ميشود تا اوايل قرن بيستم مشخص نشده بود. هِرتويگ (Hertwig) در اوايل قرن بيستم نشان داد كه تركيب اسپرم و تخمك در باروري توتياي دريايي مؤثر است.
- نتيجهگيري
در آيه 1 سورة انسان آمده است: قطعاً بر انسان روزگاري گذشته است كه در آن روزگار، او چيزي نبوده كه نام انسان بر او نهاده شود، آيا چنين نبوده است؟ به نظر ميرسد كه اين آيه اشارهاي به وضع تطوّر انسان از خاك و گل تا موجودات پست و سپس موجودات عالي و در نهايت انسان باشد. حكماي بزرگ ما به روشني حالت تطور انسان را در قالب اشعار پر معني خود بيان كردهاند. سرآمد اين افراد حكيم ابوالقاسم فردوسي (399-314 شمسي) است كه بيش از هزار سال پيش خلقت انسان را به صورت زير شرح ميدهد: تـرا از دو گيتي برآوردهاند / به چندين ميانجي به پرودهاند / نخستين فطرت پسين تبار تویي خويشتن را به بازي مدار
فردوسي معتقد است كه در خلقت انسان ميانجيهایي وجود داشته و در نهايت به خلقت انسان منجر شده است. او انسان را از لحاظ فطري نخستين موجود و از لحاظ تطوّر وجودي آخرين آنها ميداند.
بزرگ فيلسوف جهان مولوي نيز حالت تطور انسان را از خاك به گياه، حيوان و انسان در اشعار زيبا و معنوي خود چنين بيان داشته است: از جمادي مردم و نامي شدم / و از نما مـــردم به حــيوان بـرزدم / مـردم از حيواني و آدم شدم / پس چه ترسم كي ز مردن كم شدم / حـمله ديـگر بـميرم از بشر / تـا بــرآرم از مــلائــك پـر و سـر / بـار ديگر از مـلك پران شوم / آنــچـه انــدر وهـم نـايد آن شوم».
روابط عمومی فرهنگستان علوم